یکی از سختترین ژانرهای بازی برای سازندگان بازیهای ویدیویی، بازیهای ورزشیای است که به طور سالانه عرضه میشوند. سازندگان این نوع بازیها، باید در عین بهبود بخشیدن به المانهای بازیهای سال قبلی خود، ویژگیهای جدیدی را نیز به بازی خود اضافه کنند تا بازی بتواند هم برای طرفداران پرو پا قرص این مجموعهها و هم برای بازیکنان تازهوارد، جذاب و گیرا باشد و به نحوی عمل کند که گیمرها به خرید این بازی ترغیب شوند. از همان زمانی که بازی فیفا 17 معرفی شد، EA Sports به شدت برروی تغییرات اساسی و بنیادین بازی و اضافه شدن یک بخش داستانی به آن مانور داده بود و باعث شده بود که گیمرها و علاقمندان به این مجموعه از جمله خود من، به شدت برای تجربه بازی لحظهشماری کنند. پس از نصب و وارد شدن به منوهای فیفا 17، اولین کاری را کردم که مطمئن هستم بسیاری از کسانی که FIFA 17 را برای اولین بار اجرا میکنند، انجام میدهند. آن هم وارد شدن به بخش The Journey، بخش داستانی فیفا 17، بود. شما در این قسمت، کنترل پسر جوان عاشق فوتبالی را به دست میگیرید که آرزویش بازی در لیگ برتر انگلستان و تیم ملی انگلستان است. پیش از اینکه درباره این بخش توضیح دهم، باید این نکته را بگویم که در فیفا 17، ضربات آزاد و پنالتیهای بازی به طور کلی دستخوش تغییر شده است و اگر شما هم از آن دست افرادی باشید که بدون معطلی وارد بخش The Journey شدهاید، بازی به نحو بسیار زیبایی شما را با این مکانیزمهای جدید آشنا میکند. در ابتدای بازی شما در نقش الکس هانتر در فینال منطقهای زیر یازده سال قرار میگیرید و آنجا باید برای قهرمانی تیمتان، یک پنالتی به ثمر برسانید و همانجا است که بازی شما را با این مکانیزم جدید آشنا میکند. استفاده از موتور فراستبایت باعث شده که سازندگان بتوانند علاوه بر قرار دادن یک بخش داستانی که شما تعاملاتی را با افراد مختلف دارید، محیطهای بیرون زمین فوتبال نیز به زیباترین شکل ممکن بازسازی شوند. به طور مثال، به دلیل قدرت زیاد موتور Frostbite، رختکن، زمین تمرین و راهرو ورود به ورزشگاه نیز به زیبایی در بازی پیادهسازی شدهاند.
پس از اتمام این بخش، شما ۷ سال به جلو میروید و باید در یک مسابقه تمرینی بازی کنید تا توجه یکی از باشگاههای بزرگ لیگ برتر انگلستان را جلب کنید. یکی از ایراداتی که توسط تعدادی از افراد مختلف به این بخش از بازی وارد بود، عدم توانایی شخصیسازی بازیکن بود. با این حال لازم میدانم که این را بگویم که بخش The Journey، دقیقا به مانند بازیای عمل میکند که یک قهرمان از پیش تعیین شده دارد و Electronic Arts با این بخش، اینگونه برخورد کرده است. شما در بازیهایی مانند Uncharted و Gears of War، نمیتوانید ظاهر و اسم نیتن دریک یا مارکوس فینیکس را تغییر دهید و بخش The Journey هم دقیقا مانند این بازیها است. پس از اینکه تیم خود را انتخاب میکنید، به طور کامل وارد این بخش میشوید. EA Sports در پیادهسازی بخش The Journey، واقعا بسیار خوب عمل کرده است و با در نظر گرفتن این نکته که این اولین سالی است که این بخش به بازی اضافه شده است، میتوانیم انتظار داشته باشیم که The Journey در فیفاهای بعدی نیز به صورت تکامل یافتهتری حضور داشته باشد.
در این بخش از بازی، شما هر هفته تمریناتی را پشت سر میگذارید که باعث میشود الکس هانتر پیشرفت کند. شما باید برای به دست آوردن جایگاه خود در تیم، بجنگید و با توجه به تمرینات و راضی بودن مربی از شما، میتوانید به این هدف دست پیدا کنید. در حین تجربه این بخش، بخش داستانی بازی نیز به پیش میرود و الکس باید با مادر، عمو و دوست صمیمی خود که هماکنون تبدیل به همتیمیاش شده است، داستان را به جلو ببرد. یکی از نکات جالب بخش The Journey، تصمیماتی است که شما میگیرید. در بخشهای مختلف داستان بازی، شما توانایی این را دارید که مانند بازی Mass Effect، با انتخاب دیالوگی پاسخ سوالی را که از شما میشود بدهید. این پاسخها، برروی شخصیت شما تاثیر دارد. با برخی از آنها، میزان اعتقاد مربی به شما بیشتر میشود یا طرفدارانی را به دست میآورید و یا بالعکس. برخی از پاسخها هم به طور کلی تاثیری برروی مربیان و طرفداران شما ندارد. پیش از آغاز هر بازی، شما میتوانید واکنش افراد مختلف از جمله همتیمیها و طرفدارانتان را در شبکههای اجتماعی ببینید که با اینکه تاثیر چندانی برروی داستان بازی ندارد، در نوع خود جالب است. همچنین شما پیش از هر بازی این امکان را دارید که بین کنترل الکس هانتر و کنترل کل تیم، یکی را انتخاب کنید. به شخصه همیشه سعی داشتم که کنترل کل تیم را بر عهده بگیرم زیرا باعث میشود که کنترل کاملتری برروی بازی تیمم داشته باشم و با اینکه هوش مصنوعی بازی بسیار عالی عمل میکند، اما داشتن کنترل کامل برروی تیم، حس بهتری را به من القا میکرد. در هر بازی، مربی شما از شما درخواستهایی دارد که باید آنها را برآورده کنید و به این صورت خود را به بازیکن بهتری تبدیل کنید تا شانس قرارگیری در ترکیب اصلی و دعوت شدن به تیمملی را به دست بیاورید. یک درخت مهارت نیز در بازی وجود دارد که شما میتوانید با به دست آوردن امتیازهای مهارت، آن را آپگرید کنید. به طور کلی، بخش The Journey، در حقیقت همان Be A Pro است که یک داستان به آن اضافه شده است و به خوبی میتواند هیجان موجود در یک لیگ فوتبال و تبدیل شدن یک بازیکن معمولی به یک ستاره را به گیمر القا کند. این اولین سالی است که این بخش در بازی فیفا قرار گرفته است و مطمئنا در سالهای آینده، The Journey، بزرگتر، بهتر و کاملتر خواهد شد. The Journey، یک تصمیم بسیار درست از جانب EA Sports برای عمق بخشیدن به بازیای بود که ذاتا داستان در آن معنای آنچنانی ندارد.
از بخش The Journey که بگذریم، به مهمترین بخش یک بازی ورزشی یعنی گیمپلی میرسیم. نسخه سال قبل فیفا، با اینکه بهبودهای زیادی پیدا کرده بود و بیش از پیش به واقعیت نزدیک شده بود، اما باگهایی نیز داشت و به طور مثال، در صورت داشتن یک بازیکن سرعتی یا یک بازیکن دریبلزن و داشتن مهارت کافی در بازی، به راحتی میتوانستید از کنارهها به دفاع حریف نفوذ کنید و گل بزنید. در فیفا 17، به دلیل استفاده از موتور فراستبایت، گیمپلی بازی دستخوش تغییر شده است و دقیقا مانند یک فوتبال واقعی، شما برای هر حمله، نیاز به برنامهریزی دارید. دیگر رونالدو و مسی نمیتوانند به راحتی خط دفاع حریف را به هم بریزند و گل بزنند. شوتها نیز در بازی با تغییرات خوبی مواجه شدهاند و دیگر ۹۰ درصد شوتهای پشت محوطه جریمه گل نمیشوند. شاید بتوان یکی از تغییرهای بزرگ بازی و مسئول این همه تغییرات مثبت گیمپلی را تاکید EA Sports برروی بازی فیزیکی دانست. این استودیو، با درک درستی که از فوتبال واقعی پیدا کرده، به زیبایی هرچه تمامتر توانسته بازی را به واقعیت نزدیکتر کند و بازی فیزیکی هم به یکی از مهمترین ارکان فیفا 17 تبدیل شده است. شما اکنون میتوانید با نگه داشتن دکمه L2 یا LT، بدن خود را در جلوی توپ قرار بدهید و به طور مثال در ضد حملهها، از این حرکت برای رسیدن همتیمیهایتان استفاده کنید.
از دیگر تغییرات اساسی گیمپلی امسال، بازنویسی کامل ضربات ایستگاهی و پرتابها اوت است. الکترونیک آرتز سعی کرد که کنترل بسیار کاملی به بازیکنان در این بخش بدهد. به این صورت که در هنگامی که شما صاحب یک ضربه آزاد نزدیک محوطه جریمه میشوید، به طور کامل میتوانید زننده ضربه را در پشت توپ جابهجا کنید. فرض کنید میخواهید با بیرون پا یک ضربه محکم بزنید. برای این کار کافی است است بازیکنتان را طوری پشت توپ قرار دهید که با بیرون پا به توپ ضربه بزند. یا میخواهید مانند دیوید بکام، ضربات آزاد خود را به صورت فنی بزنید، فقط کافی است که با استفاده از آنالوگ سمت راست، محل قرارگیری بدن بازیکنتان را طوری تنظیم کنید که به صورت کاتدار به توپ ضربه بزند. ضربات آزاد دورتر که مناسب برای سانتر کردن هستند نیز دستخوش تغییر شده است. اکنون دوربین دیگر پشت بازیکن شما قرار نمیگیرد. شما با نشانهای که در اختیارتان قرار دارد، میتوانید محل فرود توپ را تنظیم کنید و سپس اقدام به سانتر توپ کنید. البته بد نیست به این نکته هم اشاره کنیم که میتوانید هر زمان که خواستید، زاویه دوربین را در هنگام زدن این ضربهها عوض کنید. مکانیزم کرنرهای بازی نیز دقیقا به مانند ضربات آزاد از راه دور شدهاند. پرتاب اوتها نیز تغییر کردهاند و شما اکنون میتوانید کمی با بازیکن پرتاب کننده لب خط راه بروید یا میتوانید وانمود به پرتاب توپ کنید و توپ را به سمت دیگری بفرستید.
اما بزرگترین تغییر مربوط به ضربات پنالتی است. اکنون، شما به صورت کامل برروی توپ و جایی که میخواهید توپ را بفرستید، تسلط دارید. باز هم میتوانید نحوه قرار گرفتن بازیکن در پشت توپ را تنظیم کنید اما اینبار برای اینکه بازیکن به سمت توپ شروع به دویدن کند، باید آنالوگ سمت چپ را به سمت جلو فشار دهید و پس از اینکه بازیکنتان شروع به دویدن به سمت توپ کرد، قدرت، جهت و نوع ضربه را مشخص کنید. با اینکه در ابتدا زدن ضربات پنالتی بسیار سخت به نظر میرسد اما پس از کمی تمرین، میتوانید توپ را به هر کجای دروازه که خواستید، بفرستید. یکی از نکاتی که در فیفا 17 بهبود یافته، داورهای بازی است. با اینکه هنوز بعضی اوقات داورها تصمیمات عجیب و اشتباهی میگیرند اما دیگر مانند فیفا 16، هر برخورد کوچکی مساوی با خطا نیست و همین مسئله باعث میشود که بازی طبیعیتر جلوه کند. در انتها باید گفت که گیمپلی بازی، دچار تغییراتی شده که همه آنها مثبت هستند. درست است که بازی کمی کندتر شده و کمی زمان نیاز است تا با مکانیزمهای جدید ضربات آزاد خو بگیرید، اما مطمئن باشید هنگامی که این موارد را یاد گرفتید، بازگشت به فیفا 16 برای شما بسیار سخت خواهد بود.
گرافیک بازی هم به لطف استفاده از موتور Frostbite بسیار بهتر شده است. همه چیز حس و حال واقعیتری به خود گرفته است. چهرههای بازیکنان، با جزئیات بسیار بیشتری در بازی پیادهسازی شده است و مطمئن باشید وقتی که در آخر بازی عرق را برروی چهره بازیکنانتان ببینید، برای مدت بسیار زیادی نمیتوانید چشمان خود را از نمایشگر بردارید زیرا باور نخواهید کرد که این یک بازی است. یکی از نکات جالب بازی که بازهم به لطف موتور فراستبایت محقق شده است، پیادهسازی ۲۰ مربی لیگ برتر انگلستان یا Premier League در بازی است. تمام مربیان معروف این لیگ، در این بازی پیادهسازی شدهاند و همه آنها هم در بخش The Journey و هم در دیگر بخشهای بازی حضور دارند. با این حال این اقدام بیشتر یک اقدام تزیینی است زیرا عملا این مربیان تاثیر زیادی برروی بازی ندارند.
یکی از مواردی که Electronic Arts همیشه در آن قوی عمل میکرده، بحث لایسنس و تعداد زیاد تیمهای رسمی در بازی بوده است. امسال هم دقیقا همین اتفاق افتاده است و تمامی تیمهایی که در نسخه سال قبل بازی به صورت رسمی وجود داشتهاند، حضور دارند. دو لیگ جدید یعنی لیگهای برزیل و ژاپن نیز به بازی اضافه شدهاند. Electronic Arts طی قراردادهایی که با مسئولین لیگهای انگلستان و آلمان منعقد کرده است، توانسته این دو لیگ را به صورت کاملا رسمی در بازی پیادهسازی کند و نحوه ارائه آنها نیز دقیقا مانند بازیهایی است که از تلویزیونهای این دو کشور پخش میشود. فوتبال بانوان نیز مانند سال گذشته در بازی حضور دارد و علاوه بر تیمهای ملی بانوانی که سال گذشته در بازی حضور داشتند، دو تیم بانوان نروژ و هلند نیز به بازی اضافه شدهاند.
گزارشگری بازی، با اینکه تیمهایش عوض نشده است، اما تغییراتی کرده است. اکنون در بخش The Journey، گزارشگران بازی درباره پیشینه الکس هانتر و زندگی خانوادگی وی اطلاعاتی ارائه میدهند و حتی در بعضی مواقع درباره عملکرد وی در طول فصل نیز اطلاعاتی ارائه میدهند. به طور کلی گزارشگری بازی در فیفا 16 نیز بسیار کامل و جامع بود و EA Sports با پیروی از عبارت «دست نزدن به ترکیب تیم برنده»، تغییراتی اساسی در این تیم اعمال نکرده است و با پیادهسازی تغییراتی جزئی، باعث شده که این بخش به مانند گذشته بسیار عالی باشد.